لبهای ترکخورده زایندهرود
بستر خشک زایندهرود، تنش آبی در اصفهان و تحمیل خسارتهای هنگفت به کشاورزان شرق این استان را میتوان نماد سوءمدیریت و فساد رژیم حاکم بر ایران در حوزه انرژی و منابع آبی دانست.
به گزارش «شبکه آزادی» ماجرای چند سال اخیر زایندهرود و خشک شدن این رودخانه تاریخی، دردناک و یادآور خاطراتی تلخ برای مردم فلات مرکزی ایران است؛ چه برای اصفهانیها که آب از میان شهر تاریخیشان میگذشت و سبب شور و نشاطشان میشد و چه برای کشاورزانی که در شرق این استان رزق و روزیشان را از همین رودخانه به دست میآوردند؛ اما سالهاست که آن شور و نشاط از اصفهانیها دریغ شده و کشاورزان زحمتکش این استان نیز که زمانی بابت کشت و کار پر رونقشان «زکات» میپرداختند، اکنورا تحمل میکنند.
با زایندهرود چه کردند؟
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کمآبی اصفهان و خشک شدن زایندهرود بیش از هر چیز حاصل تصمیمها و اقدامهای غیرمسئولانه و غیر کارشناسانه مدیران کشوری و محلی است. آنها میگویند طی دو دهه گذشته که اصفهان برخلاف فلسفه وجودیاش با شتاب به سمت صنعتی شدن حرکت کرد، ضربههای مهلکی به منابع آبی این استان وارد شد. این استدلال درباره خشکی زایندهرود البته در بین کارشناسان طرفداران زیادی دارد؛ چراکه استقرار صنایع آب بَر مانند فولاد مبارکه در اطراف زایندهرود که سالانه بیش از ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب استفاده میکنند، نقش پررنگی در ترک خوردن لبهای تشنه زایندهرود ایفا کردهاند.
بر اساس طومار شیخ بهایی که بیش از ۵۰۰ سال پیش نوشته شد، سالانه ۷۳ درصد از آب زایندهرود «حقآبه» کشاورزان است؛ اما طی چهار دهه گذشته بهویژه از سالهای پایانی دهه ۷۰ خورشیدی، رژیم حاکم بر ایران حقآبه کشاورزان اصفهانی را نادیده گرفته و از سال ۱۳۷۹ هرسال ۷۹ میلیون مترمکعب آب از طریق خط لوله به استان یزد منتقل میکند. این در حالی است که کشاورزان بالادست رودخانه، شهروندان اصفهان و کشاورزان پاییندست رودخانه زایندهرود سالهاست که از جریان آب محروم هستند. برخی جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی افزایش افسردگی در بین شهروندان اصفهانی را یکی از تبعات خشکی زایندهرود برشمردهاند. آنها بر این باورند که «رتبه سوم اصفهان در نزاع و درگیری» بیارتباط با مسئله خشکی زایندهرود نیست. در بین مردم این شهر معروف است که «تنها دلی خوشی اصفهانیها همین رودخانه است»؛ ولی این دلخوشی را سالهاست که از آنها گرفتهاند.
ایستادگی کشاورزان در برابر رژیم
زمانی رودخانه ۳۶۰ کیلومتری زایندهرود از زردکوه بختیاری آغاز میشد و از اصفهان میگذشت تا به کشاورزان و تالاب گاوخونی برسد؛ ولی دخالتها و سوءمدیریت وزارت نیرو، تصمیمهای غیرمنطقی شورای عالی آب و شرکت آب منطقهای اصفهان این جریان را به خاطرهای برای اصفهانیها تبدیل کردند و کشاورزان نیز هزاران میلیارد تومان خسارت دیدند. کشاورزان اصفهانی که میبینند در روز روشن حقآبهشان را به یزد انتقال میدهند، در برابر این اقدام رژیم ایستادهاند و در مقاطع مختلف مانع انتقال آب به یزد شدهاند. آخرین بار پنجم آذر امسال بود که افراد محلی در شرق اصفهان تیرهای برق موتورخانه خط لوله انتقال آب را از جا کندند و در پی آن، فعالیت صنایع یزد از جمله بخشهای از خط تولید کارخانه فولاد این شهر چند روزی با تعطیلی روبرو شد.
بااینحال، آخرین باری که کشاورزان شرق اصفهان آب را به چشم دیدند، فروردین سال ۱۳۹۶ بود. آنها برای کشت بهاره چند روزی آب دریافت کردند و به این علت که جریان آب خیلی زود قطع شد، دچار خسارتهای فراوانی شدند. این رفتار رژیم ایران سبب خشم کشاورزان ورزنه، اژیه، جرقویه، خوراسگان، زیار، بَرآن و هرند شده و اهالی این مناطق بارها اقدام به تجمعهای اعتراضی در منطقه خود و در سطح شهر اصفهان کردهاند. گفته میشود بیش از ۳۰۰ هزار نفر در شرق اصفهان بر اثر خشکسالی، با بیکاری و فقر مواجه شدهاند.
بیکاری و بیآبی این جمعیت خشمگین تبعات سیاسی و اجتماعی سنگینی برای حکومت داشته است؛ بهطوریکه اعتراض آنها در رسانههای داخلی و بینالمللی به شکل گستردهای انعکاس یافته و همراهی تشکلهای مدنی را در پی داشته است. این اعتراضها دولت را بر آن داشته تا با پرداخت مبلغ اندکی به کشاورزان، آنها را ساکت کند؛ اما این اقدام دولت مانع ادامه اعتراضهای دهقانان شرق اصفهان نشده است. اسفند سال گذشته کشاورزان در نماز جمعه، پشت به امام جماعت اصفهان کردند و شعار «رو به میهن، پشت به دشمن» را سر دادند که واکنشهای فراوانی را در پی داشت. «روحانی دروغگو، زایندهرود ما کو؟»، «مرگ بر مسئولین بیغیرت» و «فولاد اگه آب میخواد، کشاورز هم نون میخواد» از دیگر شعارهای اعتراضی کشاورزانی بوده است که طی سالهای اخیر بارها با برخورد خشن نیروهای امنیتی رژیم و سرکوب روبرو شدهاند.
سرقت آب و مهاجرت کشاورزان به شهر
طی سالهای اخیر بسیاری از باغها و زمینهای کشاورزی شرق اصفهان دچار خشکسالی شدهاند؛ بهگونهای که عباس رضایی، استاندار اصفهان بهتازگی گفته است «۶۴ درصد از مساحت شرق و جنوب شرقی اصفهان دچار خشکسالی و ۲۲٫۵ درصد این مناطق نیز با خشکسالی شدید روبرو شدهاند.»
برخی مسئولان حکومتی میگویند این خشکسالیها بر اثر کاهش بارندگی و افت ذخایر پشت سد زایندهرود رخ داده است؛ ولی واقعیت این است که برداشتهای غیرقانونی در بالادست رودخانه، حفر چاههای عمیق، انتقال آب به صنایع و منحرف کردن جریان رودخانه، از جمله دلیل کاهش ذخایر آبی بودهاند. آمارهای رسمی نشان میدهند میزان ذخایر سد زایندهرود به دلیل دستبردهای غیرقانونی نسبت به میانگین بلندمدت (۴۴ ساله) بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته است.
این کاهش ۸۰ درصدی ذخایر آبی، زندگی بسیاری از شهروندان را تحت تاثیر قرار داده و مناسبات اقتصادی استان اصفهان را با اختلال مواجه کرده است. یکی از تبعات خشکسالی در شرق اصفهان، مهاجرت کشاورزان به شهر اصفهان و دیگر شهرهای اطراف است. این مسئله باعث گسترش حاشیهنشینی و افزایش بیکاری در اصفهان شده و در پی آن، آسیبهای اجتماعی نیز افزایش یافتهاند.
کشاورزان اصفهان که غالباً جز در رشته خود تخصص دیگری ندارند، پس از کوچ از شهرها و روستاهای خود اجباراً بهعنوان کارگر ساده و با دستمزدهای بسیار اندک در شهر اصفهان مشغول به کار شدهاند و خانوادههای آنها که در شرق اصفهان در معرض ریزگردهای سرطانزا هستند، در فقر و نداری روزگار میگذرانند.
زایندهرود قربانی بیاعتنایی رژیم
پیآمدهای متعدد و ناگوار خشکسالیِ اصفهان در حالی است که میلیاردها مترمکعب آب در کشور به دلیل مدیریت غلط و برخوردهای سلیقهای در حال اتلاف است. دولت حسن روحانی با وجود وعدههای فراوانی که داده، هنوز حاضر به سرمایهگذاری برای حل مشکل خشکسالی استان اصفهان نیست. بیاعتنایی رژیم به حوضه زایندهرود در حالی ادامه دارد که پلهای قدیمی اصفهان از جمله سیوسه و پل خواجو در معرض خطر قرار گرفتهاند؛ بهطوریکه کارشناسان میراث فرهنگی میگویند پایههای این پلها بر اثر خشکی، تُرد و سُست شدهاند. فرونشست دشتهای بُرخوار و گلپایگان و از بین رفتن تالاب گاوخونی از دیگر نتایج مسئله پیچیده خشکسالی اصفهان محسوب میشوند. این در حالی است که بر اساس «کنوانسیون بینالمللی رامسر»، جمهوری اسلامی حق ندارد قوانینی را تصویب کند که باعث خشکی تالابها شود.
پیآمدهای ناگوار سوءمدیریت منابع آبی سبب شده تا جمعی استادان دانشگاههای اصفهان هشتم آذر امسال نامهای را درباره احیای زایندهرود به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی بنویسند. آنها در این نامه «سرمنشأ لجامگسیختگی در همه حوضههای آبی کشور» را لغو قانون مدیریت حرفهای آب در کشور دانستهاند و در پایان این نامه از علی خامنهای خواستهاند که با «صدور دستوری حاکمیتی»، از سقوط شهر اصفهان، نابودی حوضه زایندهرود و بروز اختلالات اجتماعی و سیاسی جلوگیری کند.
برخی دیگر مانند یوسف طباطبایی نژاد، امامجمعه اصفهان خواستار اختصاص بودجه از صندوق ذخیره ارزی برای حل مشکل زایندهرود شدهاند. طباطبایی نژاد دراینباره گفته است: «در دیداری که بنده با رهبر داشتم، گفتم که مردم اصفهان توقع دارند همانگونه که برای احیای دریاچه ارومیه از صندوق ذخیره ارزی برداشت شد، برای احیای رودخانه زایندهرود نیز این کار انجام شود که آقا با ناراحتی فرمودند دولت درخواست نکرده است.»
این نقلقول از رهبر رژیم ایران در حالی است که منتقدان میگویند خامنهای بهطور مستقیم و غیرمستقیم در بسیاری از امور کشور دخالت میکند و از طریق نهادهای زیر نظر خود، بر همه شئون جامعه تسلط کامل دارد؛ اما اکنون که بحث بر سر حل مشکلات مردم و کشاورزان است، نقاب دیگری بر چهره میزند.
فعالان محیطزیست و مخالفان رژیم ایران معتقدند مشکل خشکسالی اصفهان و سایر شهرهایی که درگیر این مسئله هستند، حل شود یا نه، بستر خشک زایندهرود، تنش آبی در اصفهان و تحمیل خسارتهای هنگفت به کشاورزان شرق این استان را میتوان نماد سوءمدیریت و فساد جمهوری اسلامی در حوزه انرژی و منابع آبی کشور دانست.
مجتبی احمدی