تکیه بر دیوار چین؛ نگاه به شرق یا وادادگی؟
رهبری جمهوری اسلامی ۲۵ مهر ۱۳۹۷ در دیدار با جمعی از «نخبگان و استعدادهای برتر علمی» نگاه به غرب را «معطلی» خواند و تأکید کرد که باید «نگاهمان به شرق باشد»؛ یعنی کشورهایی که به گفته سیدعلی خامنهای، در «مسیر رشد جهشی» قرار دارند. شاید آن زمان هیچکس نمیدانست «نگاه به شرق» کلیدواژه مهمی درباره راهبرد کلان و بلندمدت رژیم ایران در زمینه سیاست خارجی باشد؛ اما اکنون با قرارداد ۲۵ ساله این رژیم با چین، مشخص شده که جمهوری اسلامی از ترس غرب، قصد دارد پشت سر چینیها و روسها پنهان شود.
به گزارش «تلویزیون آزادی» جمهوری اسلامی چهار دهه پیش با شعار «نه شرقی، نه غربی» پا به عرصه وجود گذاشت و قرار بود وابسته به هیچ قدرتی در خاور و باختر نباشد. روحالله خمینی و همقطاران او بارها مدعی شدند که حکومتی اسلامی و مستقل را تشکیل دادهاند که با لیبرالیسم و کمونیسم سر سازگاری ندارد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی هم از زمانی که در رأس این رژیم قرار گرفته، در سخنرانیهای خود صدها بار واژه «استقلال» را به کار گرفته و حکومت قبلی را متهم به «وابستگی به غرب» کرده است؛ اما چیزی که در عمل اتفاق افتاد، دور شدن از غرب و غش کردن به سمت شرق بود؛ یعنی همان چیزی که خامنهای در سخنرانی ۲۷ مهر ۹۷ بر آن تأکید کرده است؛ نگاه به شرق!
در یک نگاه کلان به نظر میرسد جمهوری اسلامی بقای خود را منوط به یک چرخش اساسی در سیاست خارجی میداند. اتاق فکر این رژیم به این نتیجه رسیده است که در افق بلندمدت، هیچ تضمینی برای ادامه حیات جمهوری اسلامی وجود ندارد، مگر اینکه به یکی از قدرتهای جهانی به طور دائمی وصل باشد.
آیتاللهها در ایران میدانند نزدیک شدن به غرب نهفقط ایدئولوژی مذهبیشان را زیر سؤال میبرد، بلکه نمیتواند تضمین محکمی هم برای بقایشان باشد؛ چهبسا حکومت پهلوی هم حساب ویژهای روی غربیها باز کرده بود و ابرقدرتی چون آمریکا را دوست و متحد خود میدانست؛ اما در یک بزنگاه تاریخی کارتر و دیگر دوستانش پشت او را به یکباره خالی کردند.
بنابراین، برای پا بر جا ماندن سریر قدرت حاکمان کنونی ایران، قدرتهای بلوک شرق تضمین محکمتری محسوب میشود؛ چهبسا همین قدرتها بودهاند که در تحریمها به داد جمهوری اسلامی رسیدند و با خرید نفت خام و فروش کالا، اجازه ندادند شریانهای اقتصادی این رژیم به طور کامل مسدود شود.
شاید خامنهای و مقامات ارشد نظام سیاسی ایران به این قطعیت رسیدهاند که میشود با خیالت راحت به دیوار چین و روسیه تکیه کرد بدون اینکه قدرتی همچون آمریکا بتواند به لحاظ نظامی و اقتصادی کاری از پیش ببرد؛ اما چین هم حساب و دو دوتا چهارتای خودش را کرده است و از هیچ کشوری حمایت مجانی نمیکند.
این را در قرارداد ۲۵ ساله ایران با چین میتوان به روشنی مشاهده کرد. اگرچه تاکنون رسماً جزئیاتی از این قرارداد که به «ترکمنچای دوم» معروف شده، منتشر نشده است؛ اما دور از ذهن نیست که جمهوری اسلامی باجها و امتیازهای ویژهای را به چینیها داده باشد.
آنطور که شهریور ۱۳۹۸ نشریه «پترولیوم اکونومیست» گزارش داده، قرار است چینیها در قالب توافق شراکت جامع راهبردی با ایران، ۲۸۰ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز این کشور سرمایهگذاری کنند. همچنین طرف چینی ۱۲۰ میلیارد دلار در حوزه توسعه زیرساختهای تولید و حملونقل در ایران سرمایهگذاری میکند. در عوض چینیها نفت و گاز را با ۳۰ درصد تخفیف و با مهلت بازپرداخت ۲ ساله از ایران میخرند و میتوانند بازپرداخت را با یوان چینی انجام دهد؛ البته یکسوم این مبلغ به صورت کالا به ایران داده خواهد شد.
اما بخشی از این قرارداد که احساسات ایرانیها را جریحهدار کرده، پیاده کردن پنج هزار نظامی چینی در ایران است که با هدف «حفاظت از سرمایهگذاریهای این کشور» انجام میشود. بخش دیگری هم در ایران قرارداد وجود دارد که امتیازهای ویژهای را در صنعت، نفت، گاز و پتروشیمی به چین میدهد؛ یعنی چیزی شبیه قرارداد «رویتر» که بر اساس آن چیزی به نام حاکمیت ملی برای ایران باقی نمانده بود.
این فقط بخشهای خجالتآوری از قرارداد ۲۵ ساله ایران با چین است که منتشر شده و قطعاً بندهای زیادی در آن وجود دارد که اگر اجرایی شوند، تاریخ به قضاوت تلخی درباره عصر کنونی ایرانیان خواهد نشست؛ هرچند که جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرده که این قرارداد را یک همکاری عادی جلوه دهد و افکار عمومی را از این وادادگی سیاسی اقتصادی دور کند.
مجتبی احمدی | تلویزیون آزادی